بخشی از روند فعالیت ها
پیمان سلطانی آهنگساز، رهبر ارکستر، نوازنده و نظریه پرداز موسیقی/ متولد ۲۷ دی ماه ۱۳۴۹ (۱۹۷۱ میلادی)، ایران. او در یک خانواده ی فرهنگی متوسط «کرمان» ی چشم به جهان گشود، در 4 سالگی از محل تولدش «تبریز» به «کرمان» و در 16 سالگی به «تهران» مهاجرت می کند.
وی فعالیت خود را در موسیقی، نقاشی و ادبیات از کودکی (سال ۱۳۵۶) در کارگاه موسیقی سازمان «فرهنگ و هنر» و «رادیو و تلویزیون ملی ایران» آغاز کرد و سپس در حوزهی گرافیک و موسیقی تحصیلات خود را ادامه داد. معلمان اولیهاش در دوران کودکی آقایان محمد امام، محمد حاجیزاده، خلیل برهانی و مادرش(فرخنده حاجی زاده- نویسنده و شاعر) بودند.
وی در سال ۱۳۶۶ به تهران عزیمت کرد و از محضر اساتید برجستهای چون فرامرز پایور، مجید کیانی، هوشنگ ظریف و ... در زمینهی نوازندگی سنتور، تار و سهتار بهره گرفت و در عرصهی آهنگسازی، رهبری ارکستر، هارمونی، کنترپوان، ارکستراسیون و فرم نزد دکتر محمدتقی مسعودیه، فرهاد فخرالدینی، پروفسور امانوئل ملیک اصلانیان، پروفسور توماس کریستین داوید، پروفسور یوری داویتیان و ... موسیقی را فرا گرفت.
وی از سال ۱۳۶۷ به تدریس در حوزه های نوازندگی، مبانی آهنگسازی، آشنایی با مکتب ها، جنبش ها و جریان های موسیقی قرن بیستم، شناخت موسیقی، تاریخ موسیقی، تلفیق شعر و موسیقی، روش های نوین آواز خوانی، فلسفهی موسیقی معاصر و ... پرداخت و از سال ۱۳۶۸ با اجرای کنسرت، خلق آثار موسیقی، سخنرانی، اجرای پرفورمنس، برگزاری مستر کلاس و ورک شاپ و همچنین تالیف مقاله، نقد و پژوهش موسیقی در داخل و خارج از کشور فعالیتهای خود را گسترش داد.
سلطانی از سال ۱۳۶۸ سرپرست گروه موسیقی"شبانرود" و سرپرست گروه موسیقی"شنیدستان" بود و تا سال ۱۳۷۸ این دو ارکستر را اداره میکرد.
همچنین در سال ۱۳۷۲ انجمن موسیقی "آغاز" را تشکیل داد و برای پنج سال مدیریت آن را عهدهدار بود. در سال ۱۳۷۱ برای تدریس به مرکز آموزشی "سوره" (برای تدریس در حوزهی نوازندگی، تئوری موسیقی و سلفژ) دعوت شد و دو سال فعالیت خود را در آنجا ادامه داد.
سلطانی در سال 1371 در اولین دوره از فعالیت ارکستر مضرابی به رهبری و سرپرستی حسین دهلوی با این گروه به عنوان نوازنده همکاری کرد.
او مدیریت اولین صداخانهی موسیقی ایران در سال ۱۳۷۶ در فرهنگسرای سرو را عهدهدار بود و عضویت در «انجمن روزنامهنگاران و خبرنگاران ایران» از ابتدا تا زمان انحلال، عضویت در فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران IFJ و مدیریت و بنیانگذاری «انجمن آهنگسازان معاصر ایران» در فاصلهی سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۳ را عهدهدار بود و همچنین از سال ۱۳۸۳ عضو «کمیتهی بینالمللی ایکوم» و مدیر «کارگروه موسیقی ایکوم (ICOM) و (CIMCIM) در ایران» است.
وی همچنین مدیر موزهی موسیقی «آواها و نواها»ی شیراز از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۵ بود و در سال ۱۳۸۳ عضو انجمن منتقدین و پژوهشگران موزهی هنرهای معاصر ایران بود و از سال ۱۳۸۳ مدتی در دانشگاه هنر به عنوان استاد به تدریس اشتغال داشت. وی از سال 1393 عضو افتخاری کانون نویسندگان ایران می باشد.
پیمان سلطانی با همکاری سازمان میراث فرهنگی کشور و کمیسیون ملی یونسکو در ایران در سال ۱۳۸۲ ارکستر سمفونیک "تخت جمشید" (پرسپولیس) را تشکیل داد که یک سال پس از تشکیل ارکستر، نام آن به ارکستر "ملل" تغییر کرد و از سال ۱۳۸۴ ارکستر را خصوصی کرده و با بودجهی شخصی آن را اداره کرد.
وی از سال ۱۳۸۲ به عنوان رهبر دائمی ارکستر سمفونیک "ملل" فعالیت داشته است. سلطانی در سال های پایان دهه ی هشتاد مجموعه ی آثار کلنل علینقی وزیری(پدر موسیقی نوین ایران) را در موزه موسیقی ایران راه اندازی کرد.
او همچنین در عرصه هایی دیگر چون گرافیک، شعر، ادبیات و فلسفه فعالیتهای مستمری داشته است. وی در زمینهی فلسفه و زیباییشناسی هنر، محضر دکتر رضا براهنی را درک کرده و از جمله شاگردان شاخص وی به شمار میرود.
علاوه بر این از آموزشهای دکتر منوچهر بدیعی، در زمینهی فلسفه و تاریخ معاصر و از محضر هوشنگ ابتهاج در زمینهی تلفیق شعر و موسیقی و عروض و قافیه بهره برده است.
او سردبیر فصلنامهی موسیقی "سُرنا" و بولتن موسیقی "چنگی"، مدیر هنری و مسئول صفحهی شعر مجلهی ادبی- هنری "بایا"، جنگ ادبی "گفتمان" و نشریهی "قال و مقال" بوده است.
همچنین به عنوان مدیر هنری و گرافیست موسسه های انتشاراتی "ویستار"، "دریچه"، "آگرا" و "جامهدران" از سال ۱۳۷۵ تاکنون فعالیت داشته است.
از این موسیقی دان تاکنون بیش از ۲۰۰ مقاله، گفتگو، یادداشت، نقد و ... در حوزهی موسیقی و نقد ادبی منتشر شده است.
هشت آلبوم موسیقی از جمله "راپسودی بختیاری"، "ایران جوان"(سرودها و تصنیف های ملی-میهنی)، "عاشق می شویم"، "گفت وشنید"(نظامی خوانی)، "وَشتَن"(سعدی خوانی)، "خیام خوانی" و ... از آثار وی منتشر شده است. آلبوم "ای انسان" و "میهنم سلام" مراحل انتشار را طی می کنند. او اولین کتاب نقد موسیقی با نام "خنیاگری" را در سال ۱۳۸۱ نیز منتشر کرده است.
درحالحاضر، چند آلبوم و کتاب دیگر از وی نیز در دست انتشار است.
مجموعهی صدای شاعران با همکاری شاعران معاصر (همچون سیمین بهبهانی، رضا براهنی، حسین منزوی، محمدعلی سپانلو، علی باباچاهی، عمران صلاحی، محمد مختاری، منصور اوجی، جواد مجابی، بیژن جلالی و ...) به همراه موسیقی پیمان سلطانی در حال آمادهسازی و انتشار است.
کتاب آموزش تار و سهتار، روشهای نوین ارکستراسیون، آشنایی با موسیقی مینی مالیسم، گزیده ی گفتگوها و ... از وی در دست انتشار است.
از آثار شنیداری وی میتوان به راپسودیها، کوارتتها، مجموعهی موسیقی سمفونیک بر روی شعر شاعران کلاسیک ایران، عاشقانهها، آثار ملی-میهنی و وطنیها، موسیقیهای اعتراضی و اجتماعی، آرش کمانگیر، منظومهی بابک ، ایرانه خانم، خسروانیها، گفت و شنید، وَشتَن، آزادی، ایران جوان(وطنم)، خیامی دیگر، سوئیت سمفونیکها، نسیان، ای انسان، مجموعه آثار برای آنسامبل سازهای ملی ایران، مجموعهی موسیقی برای کودکان، رقص شرقی، یادگار لیلی، زنانهی پارسی و ... اشاره کرد.
از جمله فعالیت های دیگر وی:
- همکاری با بیش از صد خواننده ی ایرانی
- طراحی، چاپ و نشر تمبرهای یاد بود هنرمندان ایرانی با همکاری اداره پست ایران
- جمع آوری و پژوهش موسیقی قالیباف خانه های ایران
- آموزش موسیقی به کودکان در نیمه اول دهه ی هفتاد
- راه اندازی اولین موزه موسیقی آنلاین که در همان سال اول فعالیت متوقف شد
- ساخت و اجرای ماسک گچی از چهره ی موسیقیدانان پیشکسوت
- ساخت راپسودی بر اساس موسیقی تمام اقوام ایرانی برای کوارتت و ارکستر زهی
- ساخت آثار سمفونیک بر اساس لالایی های ایرانی
پیمان سلطانی داور جشنوارههای متعددی در بخش های فرهنگی– هنری و موسیقی بوده است. همچنین نشست ها و مراسمی را در حوزههای موسیقی زنان و تجلیل از هنرمندان پیشکسوت و نقد موسیقی برگزار کرده است. او همچنین پژوهشهایی در تاریخ موسیقی و موسیقی فولکلور ایرانی انجام داده و در برنامه های رادیویی و تلویزیونی به عنوان کارشناس و منتقد در راستای معرفی موسیقی ایران و جهان شرکت کرده است.
پیمان سلطانی در نوشتههای موسیقایی، فلسفی و انتقادی پیشیناش، پیرو دیدگاه فلاسفهی تحلیلی (اگزیستانسیالیست) بوده و در آثار موسیقاییاش ابتدا از آهنگسازان (مدرنیست و پست مدرنیست) پیشرو و آهنگسازان مکتب دارمشتات پیروی میکرده، اما چند سالی است که در آثارش موضوع هویت، اومانیسم، انسان شناسی و آیین ساختارگرایی را جستجو میکند و تلاشش نوشتن آثار خلاق بدون مرز با حفظ هویت ملی است. وی معتقد است که اعتراض به واقعیت بخشی از قطعه ی خلاق اثر هنری را تشکیل می دهد، چرا که در جامعه ی طبقاتی بسیاری از منافع از او دریغ شده است. او معتقد است هر گرایش نویی در هنر با شورش آغاز شده است و اینکه هنرمند باید تخیل اش را از محدودیت ها رها کرده و خود را در انحصار هیچ تضمینی قرار ندهد.